مشاوره تلفنی با وکیل دادگستری

نقش وکیل دادگستری در پرونده

بی گمان بارها و بارها این سوال به ذهن ما می رسد که به واقع نقش وکیل دادگستری در جامعه چیست؟ فلسفه بوجود آمدنش چیست؟حتی می توان از زاویه ی دیگر به قضیه نگریست که اگر نقشی بنام وکیل دادگستری نبود چه می شد؟ ما در این مقاله از سه بعد به این مهم می پردازیم و می گوییم وکیل دادگستری یار و راهنمای کوچه های تاریک موکل، نورافکن پرونده های قضایی در دادگاه ها و سکان دار عدالت در جامعه است.

شاید برای شما پیش امده باشد وقتی به یکباره برق از چشمانتان می رود و ظلمت بر شما سایه می افکند با ارزشمند ترین وسیله در آن لحظه یک شمع یا فانوس برای شما است . در این زمان هیچ شی و ماده دیگری ارزش یک نور را برای شما ندارد . این احتیاج زمانی بیشتر می شود که بدانید ظلمت شاید روزها و سال ها همسایه شما شود. آری وکیل دادگستری همان فانوس راه شما در ظلمت پله ها و پیچ و خم های شعبه های دادگستری است.

فردی که در دوران زندگی خود به مشکل حقوقی یا کیفری برخورد نکرده است چطور می تواند در مواجهه با مسائل ظریف حقوقی قدم بردارد؟! چطور می تواند حق خود را بگیرد؟ از کجا باید شروع کند؟ و هزاران پرسش دیگر. اولین اشتباه در فرآیند رسیدگی پرونده شاید آخرین اشتباه باشد و حق را تقدیم نا اهلش می کنیم.

.

.

اهمیت حضور وکیل در دعوا

وقتی پای صحبت موکلین گروه وکلای مهرداد می نشینیم یک جمله ی مشترک را بیان می کنند و آن هم این است که ما تا به حال پایمان به دادگاه باز نشده است. به راستی چنین است؛ در دنیایی که تخصص حرف اول را در ایفای وظایف اجتماعی می زند، نمی توان انتظار داشت فردی که عمر خود را صرف مشاغلی چون مدیریت، کارمندی، معلمی و یا مهندسی کرده است بتواند در پرتگاه پرونده های حقوقی سربلند باشد. این وکیل دادگستری است که  وظیفه دارد دست موکل را بفشارد و به او دل گرمی دهد که راهنمای این کوچه های پر پیچ و خم کنار توست و ارامش خاطری برای موکل خود باشد.

وکیل دادگستری باید استدلال و دیدگاه موکل را به دقت بشنود و بررسی کند . اگر متقاعد شد که موکل واقعا ذیحق است، دفاع از دعوی او را بپذیرد و با تمام قوا دنبال کند و در این راه از تمام امکانات قانونی استفاده کند.یک وظیفه ی مهم وکیل دادگستری حفظ اسرار موکل است که این مهم در ماده 30 قانون وکالت مصوب 1315به این صورت بیان شده است که وکیل دادگستری باید اسراری که به واسطه وکالت از طرف موکل مطلع شده و همچنین اسرار مربوطه به حیثیات و شرافت و اعتبارات موکل را حفظ کند.

طرح دعوا توسط وکیل

مطابق ماده 55 قانون وکالت، صرفا وکیل دادگستری صالح به اقامه دعوا می باشد. بنابراین اگر فردی وکیل دادگستری نباشد و در دعوای حقوقی و یا کیفری شرکت کند حتی اگر پیروز میدان حقوقی باشد، در تجدید نظر رای صادر شده نقض می گردد. البته لازم بذکر است در ماده 2 قانون مذکور پیش بینی شده است اشخاصی که واجد معلومات کافی برای وکالت باشند ولی شغل آنها وکالت در عدلیه نباشد اگر بخواهند برای اقربای نسبی یا سببی خود تا درجه دوم از طبقه سوم وکالت بنماید ممکن است به آنها در سال سه نوبت جواز وکالت اتفاقی داده شود که البته این سطح معلومات توسط کانون صادر کننده جواز، راستی آزمایی می شود. بنابراین نیک پیداست که مهمترین نقش وکیل دادگستری برای گسترش عدالت و بسط آن در جامعه، راهنمایی ودست گیری از موکل می باشد.

 اما دومین نقشی که وکیل دادگستری باید ایفا کند مرتبط با این اصل می باشد که خود را جزیی از کل نظام قضایی یا حداقل پیراقضایی بداند و دادگاهها را در رسیدن به حق و حقیقت یاری بخشد.

بدون تردید اکثر قضات دادگستری افرادی شریف و متعهد هستند که در شرایط سخت کاری و بدون انکه زندگی راحت و مرفهی داشته باشند، صرفا بخاطر اعتقادات اخلاقی و حس وظیفه شناسی به کار حل و فصل دعاوی مردم مشغول هستند. آنها باید روزانه پرونده هایی بسیاری را مختومه کنند و در پایان هر ماه گزارش پرونده های بسته شده  را بدهند. رویارویی با مسائل مختلف قضایی که ماهیت هر کدام با دیگری تفاوت دارد ان هم در کمتر از چند دقیقه امری بسیار سخت و دشوار است. البته خداراشاکریم با پیگیری های مکرر و مقالهها ونظریات قضایی، هم اکنون برخی از شعب دادگاه ها تخصصی شده اند و فقط به موضوعاتی خاصی ازقبیل جرایم رایانه ای، کلاهبرداری، مفاسد اقتصادی، جرایم کارکنان دولتی و… که به انها ارجاع می شود، رسیدگی می کند.

.

.

تاثیر وکیل بر روند رسیدگی

 قطعا وظیفه وکیل دادگستری در اینجا پررنگ تر می شود او باید مانند نورافکن بر روی پرونده مطروحه بتابد تا زوایای  پنهان و تاریک، مغفول نماند و روشن شود. به راستی که یک قاضی جاهلی میان دو عالم است؛ هر دو طرف دعوا اشراف دارند که جزییات این پرونده به چه صورت است و چه کسی چه مقدار حق دارد لیکن قاضی باید مصمم دنبال ادله و قرائن در پرونده بگردد تا بتواند به درستی حکم صادر کند. به عبارتی دیگر وکیل دادگستری نه تنها باید راهنمای موکل خود، بلکه باید راهنمای مرجع قضایی هم باشد.

اما در مورد نقش وکیل در جامعه باید خاطر نشان کرد که وکیل دادگستری باید در همه حال مصالح عمومی را مدنظر قرار دهد و هیچگاه بخاطر تامین منافع شخصی خود و موکل، ضوابط را زیر پا نگذارد و از حدود اخلاقی عبور نکند. وکیلی که مصالح عمومی جامعه خود را فدای اغراض شخصی و تمایلات خود کند بی تردید حس بی اعتمادی و بی اعتقادی عمومی کمک کرده، شرایط نامساعدی را بوجود می اورد که به پیکر کل جامعه که او و خانواده اش را نیز شامل می شود، ضرر و اسیب می رساند. هرچند او وظیفه دارد از موکل خود با تمام قوا دفاع کند لیکن نباید حق را ناحق و یا ناحق را حق جلوه دهد.

سپردن پرونده به وکیل

موکل زمانی که نزد وکیل دادگستری می آید و ادعایی علیه فرد دیگر دارد قطعا از دید خود، حق را به خود می دهد. این وظیفه وکیل است که موضوع را خوب بنگرد و بر آن اشراف پیدا کند و اگر ملتفت شد خواسته نامشروع است از آن صرف نظر کند و اگر مشاهده کرد که بخشی از حق به موکل می رسد برای کسب آن بکوشد زیرا حق گاهی دادنی است و گاهی هم گرفتنی است. وکیل باید مراقب باشد تصویری که از حسن یا سوء عملکرد او در ذهن موکل و از آن طریق در ذهن دیگر اشخاص نقش می بندد کارت شناسایی اوست و منجر به ایجاد خود پنداره ای نوین در او و کل پیکره جامعه می شود.

کمتر شغلی را در اجتماع می بینیم که دارای چنان جایگاه والایی باشد. بی شک یکی از صفات عالی خداوند وکیل می باشد بنابراین این نقش، صرفا یک شغل نیست بلکه وظایفی دیگر چون دست گیری، عدالت خواهی وروشن گری دارد که باید پای تعهد و شرافتش بماند تا کشتی عدالت در ساحل آرام خود پهلو بگیرد و موصوف به ذات صفت الهی نزدیک تر شود.